- <<
تبلیغات
آرشیو
درباره ما
این وبلاگ متعلق به اداره امور ایثارگران سازمان جهاد کشاورزی استان خوزستان می باشد و در سال 1402 جهت معرفی شهدای جهاد ایجاد گردیده استآخرين ارسال هاي تالار گفتمان
عنوان پاسخ بازدید توسط درخواست گواهی 0 109 test
نویسنده : سیدطاهرموسوی صالحی بازدید :37شهید جهادگر باقر چرومیتاريخ ارسال:چهارشنبه 23 فروردین 1402 ساعت: 13:51دیدگاه ها:نظرات(0)تاریخ تولد: ۱۳۲۵/۹/۱۵
محل تولد: هفتگل
تاریخ شهادت: ۱۳۶۱/۲/۱۱
محل شهادت: دارخوین
زندگینامه شهید باقر چرومی
شهید در سال ۱۳۲۵در روستای چیت ابنه از توابع شهرستان هفتکل دیده به جهان گشود. در ۷ سالگی پدر خود را از دست داد و چیزی نگذشت که مادرش هم نابینا شد و تا موعد سربازی درخانه خواهر بزرگتر اقامت گزید و برای ادامه زندگی کارگری و همراهی با دردمندان را پیشه خود ساخت. در مراجعت از سربازی با توشه ای از تجربیات و روحیه پرخاشگری نسبت به نظام پهلوی همواره در بین کارگران مشخص بود. اخلاق وی مملو از انس و مهربانی بود و هیچگونه ناراحتی از خود نشان نمی داد مثلا وقتی از کار دست می کشید به سراغ فقرا میرفت و از ایشان دستگیری میکرد. خصوصیات اخلاقی شهید عبارت بودند از: برخوردی همراه با فروتنی، دچار نخوت و تکبر و غرور نبود، مردی مهربان و دلسوز و وطن دوست بود و زیر بار زور نمی رفت، اگر حقی از کسی ضایع می شد به کمک او می شتافت. قبل از انقلاب در یک شرکت فرانسوی (اس پی) مشغول به کار شد. در سالهای نزدیک انقلاب در شرکت خارجی (بی جی سرویس) مشغول می شود اما با مشاهده دزدیهای مسئولین عملا روبروی آنان می ایستد. در خرداد سال ۵۷ در صنایع فولاد اهواز مشغول به کار می شود و در همین موقع ازدواج می کند و ثمره ازدواجش فرزند ذکوری به نام علی بود. از بدو شروع انقلاب تا مدتی درکمیته انقلاب اسلامی مشغول به خدمت بود و بعد از آن در سمت راننده لودر و بلدوزر و گریدر در جهادسازندگی به نحواحسن انجام وظیفه نمود. با شروع جنگ تحمیلی خود را به سپاه معرفی میکند و همراه آنها به شلمچه میرود و در مراجعت در جهادسازندگی مشغول به کار میشود. با توجه به تخصص وی درجنگ که از قابلیتهای ویژه ای برخوردار بود پیشرفت هایی از جمله خدمات رسانی امورات مربوط به ماشین آلات سبک و سنگین را در برداشت. همیشه در فکر معبود خود بود و عبادات را به جای می آورد، در زندگی و در محل کار خود نظم بخصوصی داشت و هرکاری را با دقت و کنجکاوی انجام میداد. همیشه در فکر شهادت و شهادت طلبی بود و درباره شهدا میگفت: که عزیزان شهید برای برقراری قسط و عدل و اسلام رفتند و خواستندکه حقیقتا" برای دین مبین اسلام بجنگند. باید گفت عاشق انقلاب بود و با همین اعتقاد در زمستان سرد سال۶۰ در عملیات فتح المبین و در آزاد سازی غرب دزفول و رقابیه شرکت نمود و پس از یک ماه به آغوش خانواده بازگشت. در اوایل اردیبهشت سال ۶۱ داوطلبانه در آزادسازی جاده اهواز- خرمشهر در عملیات بیت المقدس شرکت نموده و در این زمان به شهادت رسید و پیکر مطهرش خاکریزهای مشرف به جاده خونین اهواز- خرمشهر را زینت بخشید و چند روز بعد از شهادت، آخرین فرزندش به نام مسلم به دنیا آمد.
« وصیت نامه جهادگر شهید باقر چرومی »
انالِله و انّاالیه راجِعُون
« اشهدُ ان لا اله الا الله و اشهَدُ انَّ محمداً رسولُ الله و اشهدُ ان علیا ولی الله. »
با درود و سلام به شهدای انقلاب اسلامی ایران و شهدای کربلاهای خونین غرب و جنوب.
و با سلام به حسین مظلوم سرور و سالار همه شهدای عالم و با شهادت به حقّانیت ولایت نایب الامام خمینی کبیر.
اینجانب باقر چرومی که عازم جبهه های حق علیه باطل هستم آرزو دارم کـــه دشمنان حـــق و حقیقت را که برای نابودی اسلام و سرنگونی پرچم لااله الاالله بر سرزمینم تجاوزکرده اند تا جان در بدن دارم و روح درکالبدم و فرمان خدا به من حرکت می دهد جز در راه احقاق حقوق این مظلومان از پای ننشینم. من آگاهانه راه حق را انتخاب کردم که هرگونه خداوند مصلحت می داند مقدراتم را رقم زند و خون سرخم را ضامن استقلال و آزادی و تحکیم حکومت قرآن و جمهوری اسلامی گرداند. از همسر و فرزندم می خواهم که راهی را که رفته ام و اسلامی را که عزیز داشته ام پاسداری نمایند. آرامش و سرافرازی روح من آن روزی است که در مصیبتم آنان گریان نباشند بلکه بــه راهی کــه من رفته ام سرافراز بوده و در بین سایرین سربلند و مفتخر باشند. همسرم را وکیل قرار می دهم که هر طور صلاح می داند در تربیت فرزندم کوشش کند و او را انسانی شرافتمند و مؤمن به اسلام و قرآن پرورش نماید و نیز فرزند آینده ام اگر پسر بود نامش را مسلم و اگر دختر بود زینب. و انشاءالله این فرزند درکنار برادرش علی شایسته و لایق این اسم باشد. سفارش به همسرم اینکه به کسی بدهکار نیستم و مبلغی که در خانه موجود است پس از رَد خمس به مصرف امورات زندگی خود برسانید. از مادرم می خواهم همانطورکه همیشه او را دوست داشتم اولاً حق خود را برگردنم حلال نماید و ثانیاً در مصیبتم خود را پریشان نسازد. از برادرم می خواهم که همچنان مادرم را مورد حمایت خود قرار داده و در ادای احترام به او سستی نکند. و سفارشم به سه خواهرم این است که در مرگم لباس سیاه نپوشند بلکه شادمان باشند که برادرشان در راه خدا شهید شده است. از کلیه دوستان و آشنایان می خواهم که اگر حقی برگردنم دارند حلال کنند. ضمناً مرا در زادگاهم به خاک بسپارید.
«یادش گرامی و راهش پر رهرو باد»
مشاهده تگ ها:مطالب مرتبطآمار
آمار مطالب
کل مطالب : 19
کل نظرات : 0
آمار کاربران
افراد آنلاین : 1
تعداد اعضا : 13
آمار بازدید
بازدید امروز : 6
بازدید دیروز : 6
ورودی امروز گوگل : 0
ورودی گوگل دیروز : 0
آي پي امروز : 4
آي پي ديروز : 5
بازدید هفته : 54
بازدید ماه : 239
بازدید سال : 1,366
بازدید کلی : 3,019
اطلاعات شما
آی پی : 18.220.233.242
مرورگر : Safari 5.1
سیستم عامل :
امروز : یکشنبه 30 اردیبهشت 1403
نظرسنجي
پورتال اداره در خصوص معرفی شهدای جهاد را چگونه ارزیابی میکنید؟
ورود کاربران
عضويت سريع